کد مطلب:27932
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:16
با توجه به عصمت انبيأ - عليهم السلام - خطاي آدم(ع) چگونه توجيه مي شود؟
عصمت انبيا همگاني است و حضرت آدم(ع) نيز فاقد آن نبوده است ليكن براي روشن شدن اين مسأله بايد چند نكته را به دقت مورد بررسي قرار داد: 1- عصمت و حدود آن: عصمت به معناي پيراسته بودن از خطا و گناه و نسيان است. البته عصمت داراي مراتبي است و اولين مرتبه آن كه همه انبيا بايد دارا باشند در چهار بعد است: الف) عصمت در اخذ وحي (يعني آن را همان گونه كه هست دريافت داشتن) ب) عصمت در حفظ وحي (آن را فراموش نكردن) ج) عصمت در تبليغ وحي (وحي را همان گونه كه هست ابلاغ كردن و چيزي كم و زياد نكردن) د) عصمت عمل و اجراي مفاد وحي. اين چهار مرحله مربوط به وحي رسالي است و شامل مسائل خارج از آن مانند ترك اولي نمي شود. البته در مراتب بالاتر عصمت كه در مورد پيامبراكرم(ص) و اهل بيت(ع) است ترك اولي نيز راه ندارد. 2- نافرماني آدم(ع): اوامر و نواهي الهي دو قسمند: الف) مولوي يا قانوني ب) ارشادي. قسم اول تكليف آور است و خداوند جدا خواستار انجام آن مي باشد و براي انجامش پاداش و در مقابل ترك آن عذاب قرار داده است. ولي قسم دوم در حقيقت تكليفي از ناحيه پروردگار نيست. بلكه خداوند بدان وسيله آدمي را به حكم عقل يا واقعيتي تكويني كه نتيجه آن عمل است ارشاد مي نمايد مانند طبيبي كه به مريض دستور مي دهد فلان غذا را نخور. اين دستور يك تكليف قانوني نيست كه اگر خلاف كند او را به مجازات رسانند. بلكه به اين معناست كه تخلف از آن با بهبودي او ناسازگار است. بهشتي كه آدم در او بوده مرحله ماقبل تكليف و تشريع بوده است ونهي الهي جنبه ارشادي داشته. زيرا آن درخت داراي ويژگي و اثر تكويني خاصي بوده كه چون از آن خوردند به فرموده قرآن: {/B«فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما»{w3-5w}{I20:121I}/} از اين رو شرايط زيستي ديگري براي آنان لازم شد. بنابراين حضرت آدم مرتكب گناه تكليفي نشده ولي در عين حال عمل او متناسب با آن مقام منيع آموزگاري ملائك نبوده است. از اين رو هم از آن مقام بلند تنزل يافت و هم ديگر آن بهشت جاي مناسبي براي او نبود. از همين جا معناي آياتي مثل: {/B«وَ عَصي آدَمُ رَبَّهُ فَغَوي »{w13-17w}{I20:121I}/} و ... روشن مي شود كه اين عصيان نه عصيان به معناي گناه است. بلكه سرپيچي در مقابل نهي ارشادي است كه شايسته جايگاه رفيع او نبوده. 3 توبه آدم: توبه به حسب حال انسان ها متفاوت است و همه انبيا و اوليا پيوسته دردرگاه الهي بر توبه و استغفار مشغول بوده اند. زيرا: الف) توبه و انابه فرد از بهترين شيوه هاي تواضع دربرابر پروردگار است. ب ) اولياي خدا حتي كارهاي نيكشان را در مقابل جلالت و عظمت پروردگار صفر و ناچيز و مايه شرمندگي مي دانستند و توبه مي نمودند. ج ) توبه مردم عادي از گناه است ولي اوليا و اوصيا از اين كه ذره اي از خدا غافل شوند توبه مي نمودند. براي آگاهي بيشتر ر . ك : «رهبران راستين» سيد عبدالكريم هاشمي نژاد. مسأله هبوط: براي هبوط معاني مختلفي ذكر گرديده از جمله: 1- فرود آمدن كه بيشتر جنبه انتقال مكاني دارد. 2- تنزل كه جهت رتبه اي دارد. يعني از رتبه اي والا به مرتبه يا مراتبي پايين تر رسيدن. اين معنا در موارد استعمال آن پيرامون حضرت آدم وحواو شيطان صحيح تر به نظر مي رسد. چه هر يك از آنان بر اثر تخلفشان تنزل مقام و رتبه يافتند ليكن چون تخلف شيطان تخلفي بزرگ تر و نشأت گرفته از استكبار بوده و از پس آن در سلك كافران در آمد لاجرم تمام مراتب كمالي را از دست داد و رجيم شد. ولي تخلف آدم نه گناه قانوني بوده و نه برخاسته از استكبار و تعالي. از اين رو تنزل او بر حسب ميزان تخلفش بود به ويژه آن كه بر اثر توبه و سپس اعمال صالح در اين دنيا راه رسيدن به مقاماتي برتر از آن را براي خود باز نمود.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.